Friday, April 14, 2006

مد جديد...

 اين هم مد جديد...

يکی بود يکی نبود، غير از خدا هيچکس نبود. روزی از روزها بنده خدايی شروع کرد به وبلاگ نويسی. اونجا از اتفاقهای روزمره، دلتنگيهاش، نوشته های شعر گونه اش، کتابهايی که خونده و دوست داشته يا نداشته، فيلمهايی که ديده (و دوست داشته يا نداشته)، انتقاد يا تائيد سياست های اين و آن، و خلاصه از آسمان و ريسمان می نوشت. بنده های ديگر خدا گاه و بی گاه به وبلاگش سر می زدند و شايد نظری می نوشتند . ديگر سر زدن به وبلاگش شده بود جزء کارهای روزمره (مثل گوش کردن به راديو فردا ۲۴/۷، مثل حل کردن جدول روزنامه همشهری موقع نهار و...) بنده های ديگر خدا. ولی يک روز همه چيز تغيير کرد...اون بنده خدا با يک نوشته (يا بی اطلاع قبلی) ديگر هيچوقت توی وبلاگش ننوشت. اما هنوز بنده های ديگر خدا با هزار و يک اميد به وبلاگش سر می زنند و نظری، تبريک عيدی، ابراز دلتنگی و ...از خود بر جای می گذارند. بچه مثبت، آسمون جل، هرمس مارانا، و فراز ديگر نمی نويسند. مکتوب هم که هزار سالی يکبار به روز می شود. ولی من يک تصميم (کبری) گرفته ام: تا زنده باشم (و البته چيزی برای نوشتن) خواهم نوشت...

پيام هاي ديگران ()               جمعه ٢٥ فروردین ،۱۳۸٥ - ...

No comments:

Post a Comment