صدا می آيد
می شنوي
صدا از کجا بود؟
چه کسی در می کوفت؟
در بگشا
عشق بی قرار مرا بپذير
بگذار اين هميشه سرگردان
در دلت آرام گيرد
نگذار در خانه نامحرمان را بکوبد
صدا می آيد
می شنوي
صدا از کجا بود؟
صدای پای اشکهايم
که سراسيمه به چهره
راه می گشودند
و غمگنانه زمزمه می کردند
کاش به رويش در می گشود
صدا می آيد
می شنوي
صدا از کجا بود؟
کسی می رفت
آری اين منم
که با غرور ترا ترک می کنم
می روم
جايی که با ياد تو بمانم
و بدان نامهربان
بدين گونه دوستت می داشتم!
۰ لایک / ۰ نظر / ۱۳ بازدید
Sunday, December 22, 2002
صدا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
باز هم با اجازه فروغ
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
مکتوب، دوست عزیز قدیمی سالها پیش در اوج تنهایی و غربت نظرات شیرین و امید بخشت زیور دلتنگیهایم بود حال در امتداد زمان گم شده ای سراسر دنیای م...
-
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
باش تا صبح دولتت بدمد کسی چه می داند شاید در کوچه شما هم عروسی شد ✨️
No comments:
Post a Comment