.پس اين بود تعبير خواب من...آيا تا به حال نامه ای دلتون رو لرزونده؟ آيا با دنبال کردن خطوطش بغض گلتون رو پر کرده؟ آيا با سطر سطرش اشک ريختيد؟ امروز پيامهای اون شيرين قلب رو دريافت کردم. برام نوشته بود که فراموشش کردم، نوشته بود که ازم دلگيره که تولد پسرش يادم نبوده. ولی آخه اون نازنين نمی دونه که توی چه شرايطی بودم. اسباب کشی، جا به جايی تلفن، جراحی مامان...فقط براش نوشتم: خوبترينم، ياد و اسم تو و پسر گلت مثل يک ذکر روی لب يک عابد عاشقه. من حتی اگر زندگی کردن يادم بره تو و خانواده کوچولو و نازنينت از يادم نمی رويد. حالا می بينيد من اينطور عاشق و بيقرار دوری و او اينطور دلسنگ. و اين بود تعبير خوابم...
۰ لایک / ۱ نظر / ۱۶ بازدید
مکتوب
آدرس همين وبلاگ رو بهش بدين تا ببينه که اينجا داره از محبت اونا سر ميره. . اونم سنگدل نيست.. ميدونی .. شايد بهتر از هرکسی من حال اونو بدونم.. توقعهايی که نبايد بگی و اگه بگی و برآورده بشن ارزشی نداره و وقتی تو سکوت منتظر ميمونی و نميشه... هيچ دليلی و هيچ عذری جای خالیشو پر نمیکنه و آدم پیش خودش میگه : اوهوم! خوووب ! شاید توقع من بیمورد و زیادیه ! مردم گرفتارن! اما یه جایی ته دلت هنوز خالیشو حس میکنی
Friday, October 22, 2004
تعبير خواب...
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
باز هم با اجازه فروغ
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
مکتوب، دوست عزیز قدیمی سالها پیش در اوج تنهایی و غربت نظرات شیرین و امید بخشت زیور دلتنگیهایم بود حال در امتداد زمان گم شده ای سراسر دنیای م...
-
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
باش تا صبح دولتت بدمد کسی چه می داند شاید در کوچه شما هم عروسی شد ✨️
No comments:
Post a Comment