Tuesday, November 22, 2005

...

و روزی نه چندان دور، باز خورشيد من از پس چشمانش طلوع خواهد کرد، وجود گرمش هراس تنهايی را با خود خواهد برد و من در کنار حضور پر عشقش بهار را به سرور خواهم نشست...
۰ لایک / ۳ نظر / ۱۲ بازدید
مریم

سلام . من آن روز را انتظار می کشم حتی زمانی که دیگر نباشم!!!! به باغ من سر بزن!!
شعله شمع

سلام . بااسم وبلاگت دلم برای ... تنگ شد ولی افسوس
آخرين معشوق

زيبا بود
 

No comments:

Post a Comment