Saturday, September 3, 2022

روز آخر

روزی که از این دیار فانی بار سفر بستم
در سحرگاهان، خاکستر وجودم را
به دستهای مهربان آب بسپارید
می دانم روحم بعد از آن هر روز
 با هر طلوع خورشید
در هر قدم شوق آلود یک دونده
سر شار زندگی خواهد شد
 

 

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...