زندگی يعنی:
تپيدن قلب
نفس نفس زدن
ديدن مرگ در چند قدمی
نخواهی که بروی
بخواهی که بمانی
دوره کردن آرزوها و حسرت هايت
رفتن تا دروازه نيستی
ديدن نور
حس يکی شدن با خالق
و زندگی يعنی:
شيرينی بازگشت...
۰ لایک / ۱ نظر / ۱۳ بازدید
آرمین
سلام خوشحالم که باز مینویسی به عبدالزهرا سر بزن
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
باز هم با اجازه فروغ
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
مکتوب، دوست عزیز قدیمی سالها پیش در اوج تنهایی و غربت نظرات شیرین و امید بخشت زیور دلتنگیهایم بود حال در امتداد زمان گم شده ای سراسر دنیای م...
-
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
باش تا صبح دولتت بدمد کسی چه می داند شاید در کوچه شما هم عروسی شد ✨️
No comments:
Post a Comment