من به کلی فراموش کرده بودم. اول اين ماه تولد دلتنگيها بود. من و دلتنگيهام سه ساله شديم. تولد مبارک دلتنگيها! دل شاد باشی...
۰ لایک / ۲ نظر / ۱۱ بازدید
صبحی
سلام . تولدت مبارک دلتنگیها ! همیشه زنده باشی
پدرام
سلام...چه قدر سخته تو تابستون با غريبی آشنا شی يا اينکه وقتی بهار شه يه جوری ازش جدا شی چه سخته بی بهونه ميوه کال رو چيدن به خدا کم غصه ای نيست چند روزی تو رو نديدن چه سخته اون کسی که ميگفت واسه چشات ميمره بره و ديگه سراغی از تو و چشات نگيره گفتی که منو دوست نداری گله ای نيست بين عشق منو تو فاصله ای نيست...تولد دلتنگیهات مبارک...به منم سر بزن
Tuesday, November 22, 2005
...
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
باز هم با اجازه فروغ
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
مکتوب، دوست عزیز قدیمی سالها پیش در اوج تنهایی و غربت نظرات شیرین و امید بخشت زیور دلتنگیهایم بود حال در امتداد زمان گم شده ای سراسر دنیای م...
-
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...
-
باش تا صبح دولتت بدمد کسی چه می داند شاید در کوچه شما هم عروسی شد ✨️
No comments:
Post a Comment