Friday, April 14, 2006

پدری...

 عزيز تر از جانم، پدر نازنينم، می دانم که گاه گاهی به وبلاگ من سر می زنيد...پس برايتان اينجا هم می نويسم: در روز تولد شما، می خواهم بدانيد که شما راه زندگی را با عشق و توجهتان به من نشان داديد. تولدتان مبارک، برای مرد بزرگی که خدا خواست پدر من هم باشد...برايتان بهنرينها را از درگاه حق تعالی آرزومندم. خداوند سايه شما را بر سر ما مستدام بدارد. هميشه دختر کوچک شما، ...

پيام هاي ديگران ()               جمعه ٢٥ فروردین ،۱۳۸٥ - ...

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...