Sunday, December 22, 2002

...

تو عزيزی
همچو جان
تو زيبايی
همچو زندگی
تو تازگی و صفای بهاران داری
تو با خود گرمی و نور می آوری
وقتی تو باشی
لحظه ها ارزش گوهران دارند
وقتی تو باشی
غمها خفتگان ابدی اند
تا تو هستی
تنهايی خيالی بيش نيست
تا تو هستی
عشق همچو چشمه ای
جاری است
پس بمان
تا زيبايي بماند
پس بمان
تا زنده بمانم
۰ لایک / ۰ نظر / ۱۳ بازدید
 

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...