Sunday, December 22, 2002

اعتماد

 «آه مگذار که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشيها بسپارد»
دستانت را دوست دارم
و انديشه والايت را دوست تر
می دانی آنها قادرند
من به قدرتشان ايمان دارم
آنها می توانند آينده ای زيبا بيافرينند
بنابراين
...
فراموش مکن
۰ لایک / ۰ نظر / ۱۱ بازدید

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...