Sunday, November 21, 2004

بدون شرح

خسته از کار، دوشنبه شب ۲۹ نوامبر، يک شب سرد، باز اين باد، ولی با همه اين حرفها ، فکر او، احساس گرم يادآوری او و خاطرات با او بودن، سرما را از ياد برد و باعث شد که اين خطوط در ذهنم شکل بگيرد:...
۰ لایک / ۰ نظر / ۱۳ بازدید 

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...