Wednesday, November 8, 2006

اين اولين يادداشت اين دفترچه است...

 

دفترچه قبلی رو توی کتابخانه گذاشتم...خیلی کهنه شده بود...همینطوری هم چندین صفحه از شادی و غم، اضطراب، تشویش و هیجانهایش را گم کرده بودم...دائم نگران گم کردن خاطره هایم بودم...برای آسایش خیال بود یا طرح روی جلدش دلم را برد نمی دانم...بنفش رنگ است و یک نیلوفر آبی صورتی رنگ با برگهای سبزش روی زمینه دلبری می کند...چند هفته ای است که مهمان کیف من است و صفحه های سفیدش همه تشنه نوشته...بر اولین گلبرگ سفیدش نوشتم: «این اولین یادداشت این دفترچه است»...

پيام هاي ديگران ()               چهارشنبه ۱٧ آبان ،۱۳۸٥ - ...

No comments:

Post a Comment

باز هم با اجازه فروغ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم مهربانم اگر به خانه من بیایی چراغ نمی خواهم وجود پر نورت گرمی آن خوشبخ...